سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستم راندن بر بندگان بدترین توشه است براى آن جهان . [نهج البلاغه]

دلتنگی

ارسال‌کننده : شمیم یاس در : 87/9/24 12:49 صبح

نتونستم بخوابم.انگار فقط نوشتن سبکم میکرد.از صبح تو فکرشم.چند هفته پیش بود.اومد پیشم.گفت: خانم دلم گرفته.میدونستم تازه از مشهد برگشته.گفتم دلش حتما جا مونده اونجا مثل من.نپرسیدم ازش.گفتم برو حیاط دست و صورتت رو آب بزن و هوا بخور یه کم برگرد.گفتم شاید مثل من .......

تا امروز.دیدم مثل همیشه نیست.همه میگن و میخندن و مثل همیشه شیطنت میکنن.اما تو خودش بود.بغض داشت.اومد کنار میز.اینبار میدونستم دلیل دلتنگیشو.رفت بیرون و برگشت.اما خوب نشد.زنگ تفریح که بچه ها رفتن ازش پرسیدم.جوابشو میدونستم.داشت گریه میکرد.منم بغض داشتم.خدایا چیکار باید میکردم.منم نتونستم جلوی خودمو بگیرم.اومدم اینورتر تا متوجه نشه.دلتنگ پدرش بود.چطور باید دلداری میدادم.میگفتم عیبی نداره ،شعار میدادم برای بچه ی ده یازده ساله.نه نمیشد.دلش تنگ بود.کاش هیچ وقت اشکای دلتنگیشو نمیدیدم.فقط بهش گفتم وقتی دلت تنگ شد دعا کن و قران بخون.اما .........

دعا کردم براش.امشب گفتم پیش امام رضا هم دعا کنن براش.نمیدونم حکمت خدا چیه.

خدایا صبر بده بهش.به خودت نزدیکش کن.سخته براش.دوستاش همه شادن و میگن و میخندن.من دلشو ندارم ببینم ناراحته.نذار بهش سخت بگذره.از خودم به خاطر ناشکریهام شرمم شد.

خدایا میدونم بنده هات رو تنها نمیذاری و به فکر همشون هستی.ازت میخوام بهش صبر بدی.همین .......




کلمات کلیدی : دلتنگی

سرود دل (قسمت دوم اشعار خودم )

ارسال‌کننده : شمیم یاس در : 87/9/12 2:58 صبح

بسم رب المهدی

 

سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز

 

عارضم به خدمت که بنده یه تصمیم کوچولو گرفتم  و اونم اینکه اشعارم را با اجازه شما البته ، فله ای نگذارم . یکی یکی  که هر هفته هم بتونم آپدیت کنم . ممنون . به بزرگواری خودتون این جسارت بنده رو ببخشن .

نکته دیگه اینکه شرمنده همه دوستانم . به خدای احد و واحد قسم که بدجوری در ضیق وقتم . ان شاالله به همه دوستان گلم سر خواهم زد . پس منتظر باشید .

 

خوب شعر این هفته یه غزل به اسم همدم جان

 


 تاب و توان من تویی ،روح و روان من تویی
شب به سحر ذکر دل و ورد زبان من تویی 

 دل ، نگران لحظه ها ، جان سپر جام بلا
هر دو بگویند ز وفا همدم جان من تویی

 یار دگر نجسته ام ، سر به رهت سپرده ام
امر دگر نبرده ام ، والی و خان من تویی

 راز دلم نهفته ام سیلی طعنه خورده ام
بر دگران نگفته ام آه و فغان من تویی
 

درد تویی دوا تویی ، بر لب من دعا تویی
عشق تویی صفا تویی ، پیر مغان من تویی

 منزل و مامنم تویی ، وادی ایمنم تویی
وقت بلا ، پیش خدا  خط امان من تویی
 

سنگ صبور من تویی گرمی و نور من تویی
در همه حال گفته ام درد نهان من تویی

 ای بت من کلام دل در همه عمر باشد این
یار جهان بخش تویی ،  نام و نشان من تویی

 

 

تقدیم به همه دوستان عزیز

ممنون و سپاسگزارم .


 




کلمات کلیدی : سرود دل