تا كه چشمم باز شد ديدم كه يارم رفته است
مهماني شد به پايان و نگارم رفته است
با گل اين باغ تازه انس پيدا كرده ام
گرم گل بودم، كه ديدم گلعزارم رفته است
دلبر من هر سحر بر ديدنم مشتاق بود
آنكه بود در هر سحر چشم انتظارم رفته است