ارسالکننده : شمیم یاس در : 88/10/18 3:21 صبح
دستور زبان عشق |
دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیامی توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را بیگزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را در کف مستی نمیبایست داد
|
شعری از قیصر امین پور
گاهی اوقات بیشتر به شعر رو میارم ....
تقصیر عشق بود |
باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد
گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت با رعد سرفههای گران سینه صاف کرد
تا راز عشق ما به تمامی بیان شود با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد
جایی دگر برای عبادت نیافت عشق آمد به گرد طایفهی ما طواف کرد
اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت در گوشهای ز مسجد دل اعتکاف کرد
تقصیر عشق بود که خون کرد بیشمار باید به بیگناهی دل اعتراف کرد |
کلمات کلیدی :