تبلور محشر کبری در مراسم احیا
بسم رب المهدی
شب بیست و یکم تو مسجد دانشگاه آخر وقت داشتیم مناجات
می خوندیم واعظ مجلس انصافا خوب مناجات می خوند و
جماعتی پشیمان از اعمال خود که زار زار گریه میکردند و چون
ابر بهاری اشک می ریختند .تجسم اعمال در این شب وحشتی رو به
دل آدم می انداخت شاید موقع انجامشون شاد بودیم و راضی و دل
شیطان لعین را نیز راضی می کردیم .اما تنها یه چیز می تونست
این وحشت رو از بین ببره .... امید به رحمت لایزال الهی .
آری امیدی که وحشت عقوبت الهی را به رحمت و مرحمت الهی
تبدیل میکرد .
واعظ گفت همه سرهاشونو بیارند پایین و دستها را ببرند بالا
و به اعمالشون فکر کنند حس شرمندگی تمام وجودم را فراگرفت
با چه رویی می خوام سرمو بلند کنم و بگم خدایا غلط کردم
ولی باز همان امید قوت قلب داد که بگم الهی ظلمت نفسی
تو این هنگامه صدای بلند شب زنده داران را می شنیدم
که توام با گریه فریاد می زدند الهی العفو
نمی دونم چرا این فکر به ذهنم خطور کرد که چرا کسی
برای دیگران تقاضای عفو و مغفرت نمی کنه ؟؟؟همه به فکر
خودشان بودند،فکر اعمالشان .پیر و جوان و بچه و کلا همه مجلس
الهی العفو ....الهی العفو......الهی العفو .... الهی العفو
یاد فردا افتادم .فردای قیامت ، محشر کبری ،زمانی که همه سرها
پایینه کسی به فکر دیگری نیست کسی یادی از پدر و مادر نمیکنه
کسی نمیگه فرزندم کجاست همه به فکر خودشونن.
خودشون تنها و اعمالی که باید جوابگویشان باشد .
دعام این شد : خدایا تو این دنیا که شرمنده تو هستیم
ما را به حال خود وامگذار که آن دنیا هم شرمنده تو باشیم
خدایا شرمندگیهای این دنیا را تو آخرت هم نصیب ما نفرما
کاری کن که آخرت با سربلندی تمام پیش اولیا الله وائمه سرمونو
بالا بگیریم و بگیم :
خدا این منم بنده تو همان که مراقب بود تا امروز شرمنده تو نشود
همان که شفاعت کنندگانم به شفاعت برای من افتخار می کنند
ببین پرونده اعمالم هم دست راستمه
راضی هستی از من ؟؟؟
التماس دعا دوستان
کلمات کلیدی : احیا