يادمه صبح از خواب پاشدم . داشتم ديوونه ميشدم . يه حس اعصب خورد كن احمقانه اي داشتم . گوشي رو بالا پايين كردم ببينم چه خبره . سرم شايد به يه چيزي گرم كنم و از اين كسلي فرار كنم . لاي اس ام اس ها همه چي بود . يكيش خيلي جالب بود . نوشته بود با اين شاره تماس بگير كارت داره . نيم ساعت فكر ميكردم چه خبره . بعد نيم ساعت شماره رو گرفتم . . .
لحظه هاي عجيب گاهي تاثير هاي عجيب هم ميذارن .