• وبلاگ : شميم ياس
  • يادداشت : بيقراري
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يادمه صبح از خواب پاشدم . داشتم ديوونه ميشدم . يه حس اعصب خورد كن احمقانه اي داشتم . گوشي رو بالا پايين كردم ببينم چه خبره . سرم شايد به يه چيزي گرم كنم و از اين كسلي فرار كنم . لاي اس ام اس ها همه چي بود . يكيش خيلي جالب بود . نوشته بود با اين شاره تماس بگير كارت داره . نيم ساعت فكر ميكردم چه خبره . بعد نيم ساعت شماره رو گرفتم . . .

    لحظه هاي عجيب گاهي تاثير هاي عجيب هم ميذارن .