ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/6/6 10:34 عصر
کوچه پس کوچه های شهر چراغونی شدن. همه جا جشن و شادیه. همه در انتظاریم. در انتظار موعود. از یه طرف خوشحالیم و از یه طرف دلمون گرفته است. کاش با حضور خودش جشن میگرفتیم. اما چقدر واقعا انتظار میکشیم؟ خود ما نمیتونیم این همه انتظار رو تحمل کنیم. آقا جون صبرت خیلی زیاده. کاش بین ما بودی. کاش
………
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست
توفان زده ام راه نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه ی "یا مهدی"
بهر گل نرگس صلواتی بفرست.
امشب که عطر آگین فضا از بوی نرگس میشود
امشب سر و دست و دلم از شوق بی حس میشود
امشب به سیمای دلم سیمای دلبر میکشم
امشب شراب عشق را با خمره اش سر میکشم
میلاد امام عصر رو خدمت همه ی دوستان عزیز تبریک عرض میکنم.
به امید ظهورش
کلمات کلیدی :
دلتنگی
ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/3/21 12:41 صبح
جعبه ای از لبخند
با توام، با تو، خدا
یک کمی معجزه کن
چند تا دوست برایم بفرست
پاکتی از کلمه
جعبه ای از لبخند
نامه ای هم بفرست
کوچه های دل من
باز خلوت شده است
قبل از اینکه برسم
دوستی را بردند
یک نفر گفت به من
باز دیر آمده ای
دوست قسمت شده است
با توام با تو خدا
یک دل قلابی
یک دل خیلی بد
چقدر می ارزد؟
من که هر جا رفتم
جار زدم:
شده این قلب حراج
بدوید
یک دل مجانی
قیمتش یک لبخند
به همین ارزانی
هیچ وقت اما
هیچ کس قلب مرا قرض نکرد
هیچ کس دل نخرید
با توام با تو خدا
پس بیا این دل من مال خودت
من که دیگر رفتم اما
ببر این دل را
دنبال خودت
عرفان نظر آهاری
کلمات کلیدی : دلتنگی
ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/3/10 12:15 عصر
اتاق خاموش است. صدایی به گوش نمی رسد. او بی حرکت خوابیده است. رو به سوی کعبه. او دختر نبی الله است. ام ابیهاست، بانوی بانوان جهان، نازپرورده پدر، لطیفه ی مدینه.
او سیده اهل بهشت است، صاحب باغ فدک، زخم خورده زخمهای کهنه کینه، تنها یاور ولی خدا، بی یارترین یار رسول.
زبان اسما بند آمده است. می خواهد صدایش کند ولی می ترسد. سر به دیوار خانه نهاده است. تنها، نگاهش می کند و آرام می گرید. ولی باید او را بخواند ، این خواسته خود اوست. سالها در این خانه جز امر او هیچ نکرده است. صدایش میزند: بانوی من! جواب نمی دهد. قرار از دل اسما فرو ریخت. بی حرکت بر جا ماند. قدرت دوباره سخن گفتنش نیست، ولی باید صدایش کند.
فاطمه! دختر رسول الله!
باز هم جوابی نمی دهد. صدای اسما می لرزد. مثل دست و پای لرزان زینب، اشک چشمهای حسن، تکان لرزان لبهای حسین.اتاق خاموش است. صدائی به گوش نمی رسد. او بی حرکت خوابیده است. رو به سوی کعبه. اسما به طرف او رفت.پارچه سفید را کنار زد و جز هاله نیلوفری صورت زهرا و لبخند نشسته روی لبانش چیزی ندید.
کلمات کلیدی : دلتنگی
ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/3/10 12:24 صبح
السلام علیک یا سیدة نساء العالمین
یا فاطمه، میخواهم با تو سخن بگویم ولی نمیدانم رویم را به کدام سو بگردانم تا تو آنجا باشی. به بقیع ، به کنار قبر پیامبر و یا به خانه ات.
و این همه سال سرگردانی ما و این همه گمنامی تو، دلیلی است بر عظمتت. ای سیده زنان عالم، تو آنقدر بزرگی که هر کس با چشم های خودبین و دنیابین نتواند ببیند،حتی محل دفن تو را.
این همه عصمت و حجاب و عفت در که جمع خواهد شد ، جز دختر حبیب الله، همسر ولی الله و مادر ثارالله.
یا فاطمه، امروز سالها از رفتنت گذشته است. چیزی قریب به هزار و چهارصد سال. ولی ما حکایت تو را شنیده ایم و حکایت نامردان روزگارت را که قدر امانت ندانستد و پیمان شکستند و چه بد عهدانی بودند آنانکه حرمت نگذاشتند حریم خانه رسول را.
مگر اینان سخن پیامبر را نشنیده بودند که :"فاطمه پاره تن من است. هر که او را بیازارد، مرا آزرده و هر که او را خشنود کند، مرا خشنود کرده است. "
یا فاطمه! قرار روزگار اینگونه برایمان خواسته است که نه از جاهلان قبل از بعثت باشیم ، نه اولین مسلمانان تاریخ، نه الله اکبر گویان فتح مکه و نه پیمان شکنان بعد از پیغمبر.ما تابعین توییم ، تابع رسول و اهل بیت. و به یقین نه قصد عهد شکنی داریم و نه قصد آزرده کردن دل رسول. و خوب میدانیم آزردن دل فاطمه ، آزرردن دل پیامبر است.
یا فاطمه! به ما نیز پرواز را بیاموز که از هر سکون خسته ایم.
خوشا به حالت که آسوده شدی از دست این مردمان بی وفا. فردا تو نزد پدرت هستی،در بهترین نقطه بهشت. پیامبر که رفت تو تنها یاور روزهای تنهایی ام بودی.
علی تنهاست. تنهاتر از همیشه. و او چه خواهد کرد بی فاطمه، جز پناه بردن به چاههای صبور مدینه.
کلمات کلیدی : دلتنگی
ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/2/14 2:53 صبح
بسم رب المهدی
جای همه دوستان خالی بود هفته گذشته البته نائب الزیاره بودیم از
طرف دوستان بعضیها را هم دعای مخصوص کردیم سفارشی بود
خلاصه خیلی خوش گذشت مخصوصا جمکران یه فضای روحانی و معنوی
خاصی حاکم بود آدم دلش نمی اومد دل بکنه و برگرده شهر خودش
عهد کردیم سال حداقل یکی دوبار بریم زیارت انشاالله
کلمات کلیدی :
دلتنگی
ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/2/1 2:0 صبح
بسم رب المهدی
دوریت مرگ است برایم ، دیدنت نوعی عذاب
باز باید خود برین گفته بگویم من جواب
چونکه هجران تو ما را هجرت جان از تن است
در وصالت قلب می لرزد دلم در التهاب
من ندانم وصل تو جویم و یا هجران تو
بگذرد عمرم در این افکار با صد اضطراب
تشنه ام از چشمه ی مهرت دو جامم آرزوست
آرزومندم ولی دریای لطفت چون سراب
روز من شام است و غمخوارم کتاب و دفترم
همدمم نام تو و آرامشم سکر شراب
عمر صولت باز اندر فکر وصلت بگذرد
بوی گل را از چه باید جست بازم از گلاب
دوستان گفتم برا تنوع یه شعر بگذارم وسط این مطالب
ممنون که حوصله خرج می دهید
کلمات کلیدی :
دلتنگی
ارسالکننده : شمیم یاس در : 86/1/16 3:8 صبح
بسم رب المهدی
دشت نگاهت جای آهوهاست می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست می دانم
هرگز دلت در هیچ ظرفی نمی گنجد
حجم دل تو وسعت دریاست می دانم
می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد
اشکی که روی گونه ام پیداست می دانم
برگشتنت در قلبهای مردم مرده
همرنگ طوفانی ترین دریاست می دانم
جای سرانگشتان پرنورت ، در این ظلمت
مانند رد باد بر صحراست می دانم
در باور کوتاه این مردم نمی گنجی
وقتی بیایی اول دعواست می دانم
دانشجویان دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی
کلمات کلیدی :
دلتنگی