سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جان ها چون با یکدیگر سازگار باشند، الفت خواهند گرفت . [امام علی علیه السلام]

حقوق زنان را به رسمیت نشناسیم ، به آنها عمل کنیم .

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 90/4/16 1:53 صبح

حقوق زنان را به رسمیت نشناسیم ، به آنها عمل کنیم .

زن در هر جامعه ای ، مظهر مودت ، مهربانی ، عشق ، ایثار ، فداکاری و کلا خصوصیاتی است که نمی شود با چند کلمه و یا جمله و عبارات آنها را شرح داد . این جلوه ایثار و مهربانی در خود خانواده و بالاتر ازخانواده ، در سطح جامعه حقوقی دارد که بایستی به آنها توجه جدی شود . حقوقی چون برابری جنسیتی ، برابری اجتماعی ، برابری سیاسی ، برابری اقتصادی و کلا در یک کلمه نبایستی بین حقوق مرد و زن به خاطر زن بودنش تفاوتی باشد. در هر خانواده ای نقش زنان با مردان آن خانواده برابر و در پاره ای از موارد مهمتر و اساسی تر از آنهاست. اینکه بنیان خانواده ای پایدار خواهد ماند ، یا نه ، نه تنها بستگی به زن و زنهای آن خانواده دارد ، بلکه به مرد و مردهای آن خانواده نیز بستگی دارد . اشتباه کلی برخی از افراد در اینکه زن را عاملی برای استحکام بنیان خانواده ها می دانند در اینست که از نقش مردان ، درعمل کردن و احترام گذاشتن به حقوق زنان ، غافلند . اینکه زنی بخوبی می تواند از عهده مسائل خانوادگی و مسائل اجتماعی همچون اشتغال و دیگر روابط اجتماعی بر بیاید ، بدین خاطر است که مرد آن خانواده حدود و حقوق خود و همسرش را به رسمیت شناخته و بدانها عمل می کند .

 نمی خواهم کسی یا مکتبی را تضعیف کرده و بر علیه آن بنویسم و یا از گروهی یا مکتبی دیگر تعریف کرده و به نفعش سخن بگویم. تنها می خواهم به گوشه هایی از تاریخ و ظلم برخی از فرهنگ ها به جامعه نسوان اشاره کنم . اینکه چرا درخانواده ای ، زن و یا زنان آن خانواده ، مورد ظلم واقع شده و از حقوق اولیه و اساسی خود محروم می مانند ، بایستی علت این امر را در فرهنگ و هویت آن خانواده جستجو کرد . فرهنگی که از آن تحت عنوان عرف نام برده می شود. آری عرف جامعه . عرف جامعه حکم می کند که زنان تنها خانه داری کنند ، و یا عرف جامعه حکم می کند که زنان نباید در محیط بیرون از خانواده شاغل باشند . براستی این عرف جامعه چیست ؟! ریشه علمی دارد ؟! یا خواسته ها و خود خواهیهای عده ای کدخداست که به عنوان عرف جامعه به مردم تحمل شده است ؟! فرهنگ جامعه کشور ایران ، از گذشته های دور زنان این سرزمین را ، بیرحمانه مورد هجمه های جنسیتی قرار داده ، و افکار پوچ و نیهیلیسمی  ضد زنانه را ، در کتابها و اشعارشان بسط داده اند . کسانی مثل فردوسی که افکار بیمارگونه اش امروزه به عنوان سند هویت جامعه فارسی ارائه می شود ، در زمره کسانی است که بنیان تضعیف حقوق زنان را بنا ریخته اند . نگاهی به ابیات زیر بکنید: ( البته امروزه کسانی که عشق فردوسی هستند ، با ارائه اشعاری هر چند مجعول ، سعی در کتمان این حقیقت دارند )

  زن واژدها هر دو در خاک به
جهان پاک از این هر دو نا پاک به
زنان را ستای ؛ سگان را ستای
 که یک سگ به از صد زن پارسای  

  و نمونه های  بسیار دیگری هم از ایشان و هم از دیگر به اصطلاح شعرا که در ذم زنان ستوده اند . ( البته دوستان خواهشا به اوزان ان اشعار نگاه کنید ، کسانی که با وزن شعری آگاهی دارند ، می دانند که وزن شاهنامه  ( فعولن ، فعولن ، فعولن ، فعل ) می باشد ، و سفسطه هایی از این دست که در فلان جلدش نیست ، در بهمان جلدش اضافه کرده اند ، منطقی به نظر نمی آید ) اینجاست که فرهنگ و یا همان عرف جامعه ای ، با شنیدن این اشعار ، شکل ناهنجاری به خود می گیرد و نیز بدین سبب است که در جامعه و فرهنگ فارسی ، زنی آنچنان که باید و شاید به خواسته های خود نمی رسد و نامی از خود بر جای نمی گذارد . برعکس همین امر در فرهنگ آذربایجان رخ می دهد .البته نه به آن شدت قابل قبول ولی در مقایسه با دیگر فرهنگ ها ، این فرهنگ آذربایجان است که از گذشته های دور ، تا به امروز بر حقوق زنان اهتمام ورزیده و همین امر سبب گشته تا زنان آذربایجانی در تمام امورات جتماعی و سیاسی و اقتصادی ، شریک و برابر باشند . برای نمونه ، ستاره فرمانفرما ، زنی متولد میانه و از نوادگان قاجار که برای اولین بار در ایران مددکاری اجتماعی را بنا نهاده است .او فارغ التحصیل مددکاری اجتماعی از آمریکا است و تا زمان انقلاب در ایران و در دانشگاههای ایران تدریس داشت .و مددکاران و اساتید بزرگی را به جامعه ایران تحول داده است . متاسفانه بعد انقلاب توسط دانشجو نماهایی که نمره قبولی ازایشان نگرفته بودند و یا از گرفتن بورس تحصیلی در خارج از کشور از موسسه ایشان ، بازمانده بودند ، به ظاهر انقلابی درآمده و اتهاماتی چون عامل اسرائیل وجاسوس و... اتهامات همیشگی برای حذف یک نفر ، ایشان راروانه زندان و محاکمه می کنند .البته با وساطت آقای طالقانی ایشان آزاد و باز به پیشنهاد ایشان از ایران خارج می شوند و در انگلیس و سپس آمریکا ساکن می شوند . زینب پاشا نمونه دیگری از زنان آذربایجانی است که در زمان خود صاحب نام و مقام و منزلت بود .ایشان رهبری جامعه نسوان آن زمان را برعهده داشتند ، و با درایت و تیز بینی شان ، ثابت کردند که توانایی رهبری یک جامعه را نیز دارند . پروین اعتصامی ، سیما دیدار ، فعالان دانشجوئی  و بسیاری از زنان دیگر ، چه آنها که شناخته شده بر سر عقایدشان کشته شدند و چه آنها که بصورت گمنام در رکاب ستارخان و دیگران ، کشته شدند .  اینم ذکر کنم که برای اولین بار در کل تاریخ ، زنان جامعه آذربایجان حق اظهار نظر سیاسی و شرکت در انتخابات را بدست آوردند . حقی که هنوز هم در برخی از کشورها ، محدودیت هایی برای آن وجود دارد . 

این مثال و امثال این مثالی که عرض کردم ، مسببان اصلی گوشه گیری و عزلت و ظلم  و شکوه و عظمت و توانایی های  زنان در گذشته بود . درد امروزمان اما چیز دیگریست . دردی به نام اسلام و به کام متحجرین . امروز فرهنگ اسلامی جایگزین ، فرهنگهای دیگر شده است . فرهنگی که به ظاهر دیدگاه کریمانه ای به زنان و حقوقشان دارد ولی در باطن چیز دیگریست. آزادی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی زنان در ظاهر ، منصفانه به نظر می رسند و در باطن متکبرانه . بسیاری از فعالین حقوق زنان به جرم اعتراض به همین متکبرها ، امروز در گوشه های زندان هستند .و یا در گوشه ای از خیابان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند ! افراطیان اسلامگرای امروزی که حتی حاضر نیستند اسم همسرشان و یا صدای آنها را به اصطلاح نامحرم بشنود ،عامل مهم تضیع این حق هستند . نمی خواهم زیاد درگیر مسائل مربوط به این حقوق در مکتب اسلام باشم ، تنها خواستم اشاره ای کرده باشم که  مکتب اسلام هم با آن همه هجمه تبلیغاتی ، آنطور که باید و شاید این حقوق را به رسمیت نشناخته است .

  می خواهم غیر علمی حرف بزنم . بدون هیچگونه وابستگی فکری به مکاتب بشری ، تنها هدف این نوشته را حقوق زنان معرفی کنم   می خواهم از شعار و شعاردهی  دور باشم . من اگر حدود و حقوق زنان خانواده ام را به رسمیت بشناسم ، به دیدگاه ، خواسته و حقوق آنها احترام بگذارم ، زنان خانواده من موفق ترین زنان جامعه خواهند بود . نمی خواهم همه جا از حقوق زنان حرف زده و فریاد وا اسفا سر بدهم ، اما درون خانواده آنها را از ابتدائی ترین حقوق خودشان یعنی حق انتخاب و حق تفکری آزاد محروم نمایم . آری به انتخاب زنان خانواده ام احترام می گذارم ، هرچند بر خلاف عرف جامعه باشد . به تفکر و اندیشه زنانه آن احترام میگذارم ، حتی اگر برخلاف  عرف جامعه باشد . به فعالیتها سیاسی و اجتماعی و اقتصادی او احترام می گذارم و بهانه هایی چون آن فعالیت اجتماعی در شان تو نیست ، دینمان زنان را از حضور در عرصه های اینچنانی منع کرده است و زن ذلیلی و الی آخر ، مانع از حضور او در اجتماع نمیشوم .

   نمی خواهم زنان خانواده من ، و در سطحی کلان زنان جامعه من ، حقوقی را که من و امثال من برایشان تعریف می کنیم را رعایت کنند . حقوقی که با هزار دب دبه و کب کبه آنها را به رسمیت می شناسیم و حتی بصورت قانون در می آوریم ولی هرگز به آنها عمل نمی کنیم . حقوقی که به جز محدودیت ، معنای دیگری ندارند . زنان جامعه من بایستی خودشان آنطور که می خواهند و می توانند جامعه آرمانی خودشان  را ترسیم کرده و در آن جامعه با آزادیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی یکسان گذران زندگی کنند. و بدون دولواپسی ، بدون نگرانی از عرف جامعه و دیدگاه جامعه مردان ، از مدینه فاضله ای که خود بانی آن بوده اند ، لذت ببرند . و برماست که بر این خواسته ها ، و تفکرات زنانه احترام بگذاریم .

 آری همجنسان من ، حقوق زنان ، زیاده خواهیهای زنانه نیست ، عقده های زنانه نیست ، حقوق زنان نیاز و احتیاج زنان جامعه ماست ، تا فرهنگ وهویت خود را شناخته ، و در راه پرورش و متعالی ساختن آن ، دوشادوش مردان جامعه  بکوشند . چنین امری مستلزم عمل کردن جامعه مردان ، به تمام تعهداتی است که در قبال جامعه زنان داده اند . و چیزی نیست جز احترام به حقوق و خواسته های زنان جامعه .

اضافه نوشت : از نوشته های یکی از دوستانم .



کلمات کلیدی :

تبعیض در حکومت اسلامی

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 90/2/26 8:22 صبح

تبعیض در حکومت اسلامی

تبعیض ، نژادپرستی ، درجه یک و در جه دو ، واژه هایی نا آشنا نیستند . مخصوصا برای ملل ایران که همیشه درسایه عنایات این حکومت اسلامی ، طعم تلخ این واژه ها را چشیده اند . واقعا چرا باید حکومتی که داعیه اسلامی بودن و علوی بودن دارد ، شاهد این همه تبعیض و نابرابری باشیم ؟!آیا این تبعیضها جزوی از دستورات اسلام هست ؟! یا علی آن عدالت بیکران اینگونه عمل می کرد ؟! چرا باید در ایران شهروند درجه یک و درجه دو و درجه سه داشته باشیم ؟! چرا باید زبان و هویتی فراتر و برتر از دیگر زبانها و هویتها باشد ؟! چرا باید فرهنگی غالب بر فرهنگهای دیگر باشد ؟! جامعه چند ملیتی نعمتی است که همه جای دنیا قدرش را می دانند اما در ایران برای یکدست سازی این کشور ، باید یک زبان ، یک فرهنگ ، یک هویت غالب باشد و بقیه زبانها و فرهنگها و هویت ها ، حتی اگر کهن تر ، منسجم تر و با قاعده تر از این فرهنگ و زبان غالب باشند ، بایستی به باد فراموشی سپرده شوند .چرا باید در دانشگاه های کشور ایران ، نظریه یکدست سازی ایران مطرح و پروژه های یک ملت ، یک فرهنگ و یک زبان کلید بخورند ؟ آیا جز فاشیسم و نژادپرستی معنای دیگری می تواند داشته باشد ؟!

می گویند بایستی کودکان ترک را که جمعیتشان نصف ایران است در بدو کودکی از والدینشان جدا کرده و به مناطق فارس نشین منتقل نمائیم و پس از آموزش زبان فارسی و تکلم به آن به خانواده هایشان بازگردانیم تا نسل بعدی ایران یکدست فارس زبان باشند .می گویند فرهنگهای قومیتی در جدالی نابرابر با فرهنگ غالب فارسی له و پایمال می شوند . می گویند زبان مادری شما زبانی بیگانه است و باید آن را ترک و فارسی تکلم کنید . کلمه ( آنا ) بهترین و زیباترین کلمه در هر زبانی توسط اداره فرهنگ این حکومت اسلامی به اتهام بیگانه بودن ممنوع الاستفاده می شود . می گوئیم ما زبان فارسی را به عنوان زبان اصلی و رسمی قبول کرده ایم و در ادارات و دانشگاهها به این زبان سخن گفته و رفع نیاز می شود ، اما در کنار آن باید زبان مادریمان بصورت آکادمیک تدریس شود . جوابشان تنها انگ پانترکی و تجزیه طلب بودن ماست.

زبان فارسی زیباست ، هویت فارسی زیباست ، فرهنگ فارسی زیباست اما اینها مال من و ملت من نیستند . من زبان خودم را دارم ، هویت خودم را دارم ، فرهنگ خودم را دارم .و با حفظ اینها به فرهنگ و زبان و هویت فارسی نیز احترام می گذارم .اگر قرار به تحقیر زبان و فرهنگ و هویت من در رسانه های و کلا در کشور موسوم به ایران باشد ، من نیز زبان و فرهنگ فارسی را به نقد می کشم تا تحقیر شود زبانی که ناقص است . فرهنگی که جز شرمساری تحفه ای ندارد . هویتی که جعلی و ساخته دست یهودیان است . آقایان پس از قرنها کوروش رو زنده می کنید و چفیه دور گردنش می اندازید ، چرا من نباید از بابک و کوراوغلو و ستارخان بگویم و بنویسم ؟ چرا نباید من به مزار ستارخان و قلعه بابک بروم ؟! آیا با رفتن من به قلعه بابک کوروش ما تحقیر می شود ؟! چرا درصدد تحمیل کسی هستید که تاریخ خاطره خوشی از او ندارد ؟! گفتم هر چه که باشد احترام می گذارم ولی تنها به شرطی که شما هم به داشته های من ، به گذشته من و ملت من احترام بگذارید.

در عرصه اقتصاد ، تبریز فقیرترین کلانشهر ایران است . حال شما خود حساب کنید وضعیت اردبیل و ارومیه و زنجان را .... می خواهم بدانم اصفهان چه چیز دارد که باید بودجه اش از ارومیه و تبریز و اردبیل و زنجان بیشتر باشد . چون فارس زبان هستند ؟! چرا باید بودجه اصفهان 480 میلیارد باشد و بودجه اردبیل 130 میلیارد ؟! دلیل این تمرکزگرائی چیست ؟!چرا باید کویرهای اصفهان و یزد و سمنان و کرمان آبد بشوند ( البته من مشکلی با آبادیهای آنها ندارم ) ولی طبیعت بکر و زیبای آذربایجان در اثر سیاستهای نژادپرستانه تبدیل به کویر بشود ؟! آذربایجان از منابع عظیم زیرزمینی برخوردار است . طلا ، مس ، آلومینیوم ، نفت ووو ولی هیچکدام ازاین منابع و معادن ، درآمدشان صرف آذربایجان نمی شود و صرف استانهای دیگر و فارس نشین می شود . البته اینها گفته های مسولین استانی ماست که در کمال بی عرضه گی و بی کفایتی ، هر از چند گاهی سوتی می دهند . مثلا استاندار گفته بود که 60 درصد از درآمد معادن استان ، از استان خارج می شود . یا رئیس سازمان صنایع و معادن گفته بود که تنها معادن یک استان آذربایجان شرقی با کل نفت و گاز ایران برابری می کند .

آقایان انحصارطلب ، آقایان نژادپرست ، شماهایی که از چند و چون نژادی که می پرستید غافلید ، با شماها م . این همه تبعیض و نابرابری و بی عدالتی در جامعه به اصلاح اسلامی بس نبود که امروز کمر به تبعیض ورزشی آذربایجان نیز بسته اید ؟! آذربایجانی که همیشه و در همه رشته ها پرچم این کشور رو بالا برده است . مگر گناه آذربایجان و آذربایجانی چیست ؟! چرا دارید تیشه به ریشه مملکت می زنید ؟ اینکه تراکتور در آسیا بازی کند یا پرسپولیس ، چه فرقی برای شما دارد ؟! اینکه تبریز در لیگ سه تیم داشته باشد یا تهران یا اصفهان چه فرقی برای شما دارد ؟! مگر نه اینست که مواقع ضرورت و نیاز همه را ایرانی و برادر می نامید چه شده است شما را که امروز با خون جوانان همین آذربایجان رفع نیاز کرده اید و کمر به قتل همه جانبه آذربایجان گرفته اید . چرا غافلید از فردا .؟ چرا فکر نمی کنید ممکن است باز صدام حسین طینتی پیدا شود ؟! چرا قانون را به اجرا در نمی آورید ؟! اینکه حق تیمهای تبریزی را بخورید و چند جلسه محرومیت هم برای بازیکناش صادر کنید ، پای پیشی است که گرفته اید تا پس نیافتید .

دست آخر می خواهم همه شماها فارس پرستان ، ایران پرستان ، نژادپرستان خوب به گوشتان بسپارید که هیچ کسی از مادر تجزیه طلب و پانترک بدنیا نمی آید . اگر قرار است عامل تجزیه ایران را بشناسیم و بشناسانیم قاطعانه می گویم شماها اربابان قدرت ، زاهدان ریاکار ، عالمان بی عمل ، دشمنان دین و خدا ، اربابان قدرت همه شماها تجزیه طلب هستید و خواهان تجزیه ایران . منتها شرایط را طوری پیش می برید که من و امثال من به خاطر اعتراضمان به فاشیست بودن شما ، تجزیه طلب معرفی بشوم . به خاطر اعتراضمان به بی کفایتی و بی عرضه گی و بی لیاقتی شما پانترک معرفی بشویم . بدانید که ما نیز خدایی داریم شکایت خود را از این متدینان دین گریز و بی دینان ریاکاربه پیشگاه او عرضه می کنیم . صبر خدا ، اکنون در صبر ملت آذربایجان تجلی پیدا کرده است . زمانی خواهد رسید که این صبر لبریز بشود و آن زمان نوبت رقص و پایکوبی بخاطر  ذلت و خواری شماست .

اضافه نوشت 1 : دوستان منتظر پیشنهادات و نظرات شما هستم

اضافه نوشت 2 : خواهشا تنها در مورد مطلب ارائه شده نظر بدهید و کاری به اینکه من به چه کسی رای دادم و چرا رای دادم نداشته باشید

 




کلمات کلیدی :

مبارک بادت این روز و همه روز

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 90/1/5 7:47 صبح

سلام و عرض ادب و احترام  خدمت همه دوستان

روزگارت بر مراد

روزهایت شاد شاد

آسمانت بی غبار

سهم چشمانت بهار

قلبت از هر غصه دور

بزم عشقت پر سرور

بخت و تقدیرت قشنگ

عمیر شیرینت بلند

سرنوشتت تابناک

جسم و روحت پاک پاک

نوروزتان پیروز .




کلمات کلیدی :

مجلس ،‏دولت ،‏صدا و سیما ،‏اربابان دروغ و بی کفایتی

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 89/12/5 1:46 صبح

امروز بطور اتفاقی داشتم اخبار رو نگاه می کردم . ساعت 10:30 دقیقه . نمیدونم چرا اصلا  خواستم که اخبار ایران رو گوش بدم .به هر حال بگذریم .
در خبرها آمده بود همکاری دولت و اتاق بازرگانی برای تأمین پروتئین شب عید . اینکه انبارها پر از گوشت مرغ و گوشت قرمزه ( خدا می دونه از کی تا حالا مونده که قراره برای شب عید هم بمونه )بحثم سر قیمت آن بود
آخه امروز رفته بودم خرید . خرید یکم ( نه زیاد) گوشت . رفتم مرغ فروشی دو سه جا سر زدم 3200 تومان کیلویی البته .  ، رفتم قصابی  گوشت قرمز کیلویی 11500 تومان .  ، گوشت ها رو گرفتم و اومدم خونه .
شب که اخبار رو دیدم ، گفتم بی انصافیه ننویسم . دروغگوها می گویند مرغ کیلویی 2950 تومان ، و گوشت قرمز 10000 تومان .  .
میگم خدائیش هی این برو بچ سبزکی می گفتند دروغگو دروغگو بیراه هم نمی گفتند ، واقعیت جامعه رو می گفتند  منتها فقط یه ابزاری دم دست این دروغگوها هست که هر طوری که می خوان ازش سو استفاده می کنند . اسم این ابزار رسانه میلی ( ببخشین ملی ) است  .
خبر بعدی مربوط به مصوبه مجلس مبنی بر برداشت دولت از حساب ذخیره ارزی بود . که طی آن به دولت اجازه داده شد 2 میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی بردارد و از این پول 1 میلیارد صرف ساخت و نگهداری متروی تهران بکند و 700 میلیارد برای ساخت متروی دیگر استانها و 300 تای باقیمونده هم هزینه  ؟! این یکی رو یادم رفت
خوب آقایون این یعنی چی ؟ غیر از تبعیض ، تمرکز گرایی ، انحصار طلبی ، اسم دیگری می توان گذاشت ؟! از سوی دیگر این آقا میره این استان و اون استان شعار عدم تمرکزگرایی سر میده ؟!
می خوام بدونم آخه یعنی چی ؟ تهران متروش خیلی سالها پیش راه افتاده و الان هم بحمدالله کار می کنه ، مال مشهد دیروز ، پریروز بکار افتاد ، اصفهانی ها رو نمی دونم .و الی آخر .
چه نیازیه برای مترویی که ساختش تموم شده و سالها کار می کنه ، یک میلیارد دلار بودجه بدهند و برای 29 استان دیگر 700میلیون دلار؟ یه نکته اساسی اینکه اولین سنگ بنای مترو را تو تبریز گذاشتند . یعنی تخم لق مترو و قطار شهری را تبریزیها تو دهان بقیه شهرها گذاشتند ، الان چی شده که همه شهرها دارند مترو دار می شوند و تبریز هنوز اندر خم یه تونل!
من مشکلی با مترودار بودن تهران ، اصفهان ، مشهد ، شیراز ووووو ندارم . به هر حال برای خودشان کلانشهری هستند ، ولی گفتم چرا باید برای یه تهران 1میلیارد دلار بودجه بدهند ، برای کل کشور 700 میلیون ؟!اینجاست که آدم شک میکنه .... به چی ؟ الان میگم خدمتتون .به صداقت ، به امانت  ، به درستکاری و از همه مهمتر به ایمان دست اندر کاران و مسولین این نظام اسلامی . اشکالی نداره بگوئید من پی ضد انقلابی و منافقی را به تنم مالیدم . ولی حرف حق را باید زد ، گرچه به ضررم تمام شود . این فرموده مولایمان علی است .
این بی کفایتی ها ، بی عرضگیها ، و بی ایمانیها ، ازهمان ابزار ملی که قرار بود امانتدار مردم باشد ، به بهترین شکل ممکن  با تغییر 360 درجه ای طوری اعلام می شود که انگار نه انگار به قول ترکها ( ایت گلیب ، زیانلیق ائلیب )
آقایون ، آقایون روسا ، روحانیون روسا به خدای علی قسم فردای قیامت شما باید پاسخگو باشید ، به همان قبله که می پرستید ، شماها خیانتکارید . به ملت ایران و مخصوصا به اقوام و ملل غیر فارس . اگر تخصصش را ندارید ، کنار بکشید و آخرتتان را بخرید ، دنیایتان را که مفت فروختید به فکر آخرتتان باشید
این راه که شما می روید به فارسستان است ها عمو !!!!!!خود دانید .


اضافه نوشت 1- نویسنده باز هم منتظر نظرات دوستان صاحب  فکر واندیشه است
اضافه نوشت 2-کاش کسی پاسخگو بود !




کلمات کلیدی :

آهزاده های ژارسی فرت

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 89/11/3 5:8 صبح

 

شاهزاده های پارسی فرت !

از همان روزی که این لقب بر روی تیم ملی گذاشته شد ، بحثهای گوناگونی حول و حوش آن در فضای سایبری و در سطح جامعه شکل گرفت . عده ای خود را وارث بر حق کوروش خیالی دانسته و از حسن انتخاب چنین لقبی  استقبال کردند .بیشتر این افراد در فضای سایبری فعالیت کرده و اکثرا از اپوزیسیون خارج کشور بودند. حال یه سوال : چرا این افراد که در اپوزیسیون سایبری نقش عمده ای دارند با انتخاب چنین لقبی برای تیم ملی از شوی مسولین حکومتی استقبال کردند ؟ جواب ساده است . اینها سیاه لشگری بیش نیستند و از اعضای حزب باد ... یعنی هر طرف بوزد ، آن طرف می روند . هر طرف به ظاهر افتخاری نصیبشان کنند ، آن طرف خواهند بود . این افراد بیشتر جاهلینی هستند که از کمی سواد و بینش فرهنگی و سیاسی رنج می برند. همیشه منتظرند کسی ، یا بهتر بگویم  بتی که هر از چند وقت می سازند و بعد چندی سال می شکنند ،  برایشان دیکته ای مرحمت کند و ایشان مشق اپوزیسیونی بکنند .اینها غافلند از تاریخی که اجنبی ها برایشان ساخته اند . آریایی ، کوروش بزرگ ، ووو ،  ساخته و پرداخته اذهان بیمار امثال فرای و اشمیت یهودی تبار است  که خریدارانی ابله تر از خود دارند .

در سوی دیگر این بازی ، افرادی هستند که در داخل همین نظام توتالیتر ، انحصار طلب ، اقدام به فرافکنی نموده  و با استفاده از ابزاری قوی به نام تعهد به سم پاشی در فضای جامعه می پردازند .اربابان پشت پرده ، که هیچگاه نامشان فاش نمی شود ، در همه جا نفوذ داشته و به اجرای نیات پلید خود می پردازند . من جمله صدا و سیما . فکر نمیکنم امثال جواد خیابانی عقلش برسد که با کلمات بازی کند ، به جای شاهزاده از شیران یا کلمات دیگر استفاده کند .بعبارتی ایشان دیکته ای را هنگام گزارش مسابقات دریافت میکنند که باید در لابلای گزارش خود از اینها استفاده کنند .اما جایی می رسد که دیگر امثال خیابانیها نمی توانند از لفظ فارسی یا پارسی اثتفاده کنند ، مثل همون گل کریم انصاری فرد ترک به کره شمالی ، آنجا دیگر بر خلاف میل اربابان خود و جلوگیری از لوس نشدن گزارش ، از لفظ مردی از خطه آذربایجان استفاده می کنند. بهر حال ایشان را به قول معروف حرجی نیست ( درست گفتم ؟)

 اما این افراد دارای تعهد درداخل نظام از پشتوانه ای قوی برخوردارند . پشتوانه ای که بواسطه آن ، سیستم فارسیزه کردن ایران را در سر می پرورانند .و برای نیل به این هدف ، از هیچ ابزاری دریغ نمی ورزند . برای مثال کاریکاتوری در روزنامه جیره خوار بیت المال ، رشد شیخ الاسلامی ها در دانشگاهها ، تحقیر هویت مردم غیر فارس ایران در صدا و سیما ، و اخیرا هم تحقیر ملیتها در ورزشگاهها .

فقط اینکه اینها با چه نیتی افکار شوم امثال اشمیت و فرای را تبلیغ می کنند ، الله اعلم ! افرادی که غالبا از اساتید دانشگاهی بوده و یا پست های مهم و کلیدی مملکت دستشان است .

و اما این لفظ شاهزاده های فارسی، آخرین تیری بود که به سنگ خورد ( البته فکر نمیکنم آخرین باشد ) اینجاست که یاد این آیه شریف می افتم : و مکرو و مکر الله ، والله خیر الماکرین . 

فکر می کردند که اگر ایران را در دنیا فارس معرفی کنند ، ملت آن نیز این هویت را قبول خواهد کرد . ولی زهی خیال باطل .

هر تیمی ، هر کشوری در این دوره از مسابقات شعاری را برای خود انتخاب کرده بود ، شعاری نشات گرفته از باورها و فرهنگ آن کشور . مثلا چین از اژدها که در باورهای آنها مقدس است استفاده کرده بودند ، عراق لفظ قهرمان عرب را انتخاب کرده بود ، و ازبکستان از لفظ ( گوج بیرلیکده) یعنی قدرت در اتحاد است . در این میان تنها کشوری که شعاری نژادپرستانه داشت ایران بود ،  ایرانی که در ظاهر  به چند ملیتی بون خود افتخار می کند ، اما در باطن به فکر تک ملیتی کردن کشور است . فکر می کنم که این بازیهای کثیف سیاسی به راه انداخته شده در کشور ، در راستای سیاست ، فرهنگ ایرانی - اسلامی باشد که دیکتاتوری محض است . یعنی بیشتر شبیه شعارهای نژادپرستانه هیتلر است  تا شعائر آنتی نژادپرستی اسلام !

دست آخر خودمانی تر بگم ، دلم خنک شد امشب . یعنی دل میلیونها ایرانی غیر فارس . دل ترک و کرد و عرب و بلوچ که سالهای سال در زیر یوغ استعمار فارسی ، دست و پا می زنند .همان روزی که این لفظ اعلام شد ، می دانستم که این تیم عاقبتی نخواهد داشت . نخواستم زودتر بنویسم ، چون انگ و برچسب ، منافق و خائن ووو ، می خوردم . اما امروز با صراحت می گویم این شکست و شکستهای آتی اگر بدین منوال پیش برود  نتیجه سیاسی بازی امثال ا.م ، غ .ح ، ووووووو است .

فقط امیدوارم روزی برسد که ایران برای تمام ایرانیان باشد و اسم ایران بر روی آن و نمایندگان آن باشد نه اسم یه قوم خاص که 20 درصد جمعیت کشور هستند .

 

اضافه نوشت1 : نویسنده به خوبی می داند که در گذشته در اروپا به ایران پرسیان می گفتند اما عرض کردم گذشته ...نه الان

اضافه نوشت 2 : نویسنده منتظر انتقادات دوستن صاحب فکر و اندیشه است 

اضافه نوشت 3 : نویسنده منتظر به به و چه چه و اه اه و واه واه نیست .

 




کلمات کلیدی :

سرداران فوتبال ایران

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 89/6/6 7:51 صبح

 

بنام خداوند زیبائیها ، خداوند تنوع و تکثر و خداوند برابریها و مساوات

 

سلام و عرض ادب و احترام خدمت فرد فرد دوستان . نماز روزه هاتون قبول باشه ان شاالله . برای ما هم دعا کنین .

 

سرداران فوتبال ایران
 سرداران فوتبال ایران ، وقتی این لقب را می شنوید یاد چه کسی یا کسانی می افتید ؟

علی پروین بله از سرداران بزرگ فوتبال ایران در دهه های پیشین بود
فرشاد پیوس سردار دیگر فوتبال ایران که در طول دوران بازیگریش خیلی نامردی دید
احمدرضا عابدزاده ، عقاب آسیا بهترین سنگربان قرن آسیا که باز ناجوانمردی زیاد دید
علی دایی  ،آقای گل جهان یعنی بهترین گلزن جهان سناریوهایی از ناجوانمردیهایی

 را که در حقش شده این روزها و در برنامه نود میشه دید علی کریمی باز به همین منوال
کریم باقری سردار بزرگ فوتبال ایران ، بازیکن اخلاق 9 دوره جام و لیگ برتر ایران
اینها همگی سرداران بزرگ فوتبال ایران هستند  البته بازیکنهای خوب دیگری نیز داریم

 که اسم نبردن از آنها در این نوشته به معنای ضعف یا خدای ناکرده عدم صلاحیتشون نیست
ولی این نوشته ربطی به این سرداران ندارد .

 سرداران دیگری نیز در این عرصه یعنی عرصه فوتبال فعالیت میکنند که کم و بیش آشنا هستند .
سردار آجرلو ،سردار عزیز محمدی ، سردار ناصر شفق ،سردار محمد حسین جعفری و سردارانی دیگر .
برخی از این سرداران آنچنان ثروتمند هستند که تا پای مالکیت باشگاه هم می روند .

مثل سردار شفق که زمانی مالک باشگاه ابومسلم خراسان بود
و یا سردار جدید تیم پاس همدان ، اسمش یادم نیست .

اصلا به ما ربطی نداره مالکه که مالکه پول داره مالکیت می کنه
و اینم که این سرداران این همه پول را از کجا آوردند اینم به ما مربوط نیست .

 چون سرداران این دوره فوتبال ایران همونایی هستند که قرار بود اسوه ساده زیستی در جامعه باشند
سردار ناصر شفق ، در زمان تصدی مدیر عاملی تراکتور سازی گفته بود

حاضر است حق امتیاز پخش بازیهای لیگ برتر ایران را به مبلغ 150 میلیارد تومان بخرد

 از آنطرف سازمان لیگ این امتیاز ویژه را به مبلغ 30 میلیارد تومان

به صدا و سیما فروخته ... کسی تحویلش نگرفت یه چیز دیگه اینکه اینها چطور به

 درجه رفیع سرداری نایل شدن ؟؟ اصلا به توچه ، فضولی مگه ؟؟ یه بار  رفتن خط مقدم

 یه عکس یادگاری انداختند و اومدن شدن سردار ..به نویسنده  هیچ ربطی ندارد .
مسئله اصلی اینجاست که این آقایان به اصطلاح درپیتی سردار

 آیا تا به امروز در طول عمر پربرکتشان فوتبال بازی کردن ؟؟؟ پای مبارکششان به توپ خورده یا نه ؟؟؟
یه آخوندی میاد برای فدراسیون منشور اخلاقی می نویسه . یکی نیست بپرسه حضرت

 روحانی شما را چه به این کارها ؟؟ شما بفرما مسجد نمازت را بخون ،موعظه ات

 را بکن  آخه شما چه می دونی هیجان بعد از گل زدن یعنی چی ؟؟؟یا تو دوران طلبگی

 شما واحد فوتبال گذراندین ؟ولی خوب می شد ها شما هم یکی دو واحد می گذراندین

، تا بدونین هیجان اونم در دوران جوانی یعنی چی؟؟


در ضمن یک چیز دیگه : بنده به شدت عمل 40 هزار نفری طرفداران باشگاه پیروزی

  و 10 هزار نفر طرفداران مس کرمان را در توهین به ملت بزرگ ترک محکوم می نمایم
می خواهم بدانند که ما ترکها آنقدر فهیم و متمدن هستیم که تیم برنده در ورزشگاه

 سهند (یادگار امام ) را هم تشویق کنیم ( بازی سایپا و تراکتور که 2بر 1 سایپا پیروز شد)
ما نه تنها تیم تراکتور که باخته بود ، تیم حریف را که هم فارس بود و هم برنده تشویق کردیم .
این است فرهنگ ترکی  .شماها که از تمدن و فرهنگ بدورید ، و این روزها تو شعارهاتون

هم می خواین به همون عصر وحشی گریتون برگردین ،ولی ما اینطور نیستیم .

اگه تیمتون ببره  ،‏تیم حریف را به باد فحش و ناسزا و انواع و اقسام توهینهای نژادی

( جاش نیست وگرنه می نوشتم )  می گیرید . اگر تیمتون ببازه که بیچاره خواهر و

مادر بازیکنان تیمتان .این است همون تمدن و فرهنگ ایرانی و پارسی که گوش

عالم رو باهاش کر کردین . والله ما هم تماشاگریم ، گفتم تیم حریف را هم اگه ببره یا

ببازه تشویق می کنیم . سایپا برد تشویق کردیم ،‏ملوان باخت باز تشویقش کردیم

و اینها را من نمی گویم ،‏سرمربیان تیم های مذکور می گویند .


سخنی هم با فدراسیون نشینان :

کاش آنقدر فهمیده و در یک کلام آدم بودید که مسوولیت توهین نژآدی را می  پذیرفتید 

 پا پیش گرفتید که پس نیافتید ،تراکتور را محروم کردید .مطمئن باشید که روزی عمر

 شما و اربابان پان فارس شما به سر خواهد آمد.و این روزها که برای تراکتور و هوادارانش

 تهدیدنامه می فرستید نشان از بی لیاقتی و بی عرضگی فرد فرد شماست آقای

 عزیز محمدی و دیگر سرداران لیگی و فدراسیونی ، همانطوری که با بیل درجه گرفتید ،

همانطور هم افاضات می کند . نمی دانم چرا در عصر ارتباطات شماها فارغ از این هستید

 که عمر فاشیست و راسیست سر آمده است و در صدد احیای دوباره آن هستید .
علی حی حال برای همتون متاسفم ، اگر این دنیا نتونستیم که تسویه حسابی

 با شما سرداران پوشالی بکنیم ، دیدار به قیامت .
نمی خوام نوشته ام طولانی بشه ، فقط از خدا می خوام این فوتبال و این مملکت را عاقبت به خیر کند.

 

 


 




کلمات کلیدی : سردار، فوتبال

میلاد نور

ارسال‌کننده : یوسف زهرا در : 88/12/13 2:9 صبح

 

بسم رب المهدی

 

 

میعادگاه عشق

 

ماه عالم افروز 

ماه از خجالت امشب رخسار خود نهان کرد
پنهان به پشت ابری بی تابی و فغان کرد

چون ماه عالم افروز ، با غمزه و اشارت
در وادی ظلالت ، روشن همه جهان کرد

پروانه ها به گردش در شور و در طوافند
چون شمع آفرینش نور خدا عیان کرد

حمد و ثنا به ذاتش ، لاینفکی مبین بود
زین رو که نام احمد ، ورد همه زبان کرد

در صدق و نیکخویی گوی از همه ربود او
این خصلت نکورا (نکو اورا ) دردانه زمان کرد
 

 

 

چه عبد صالحیست ،‏عبدالله ، همسرش آمنه ، اینها نیز رسالتی داشتند ‍،

 

رسالتی همپای فرزندشان تقوای الهی ،‏و تربیت محمد (ص) .

 

شادباش می گوییم ،‏به صاحب الزمان ،‏ آقا و مولایمان حضرت حجه ابن الحسن .

 

خجسته میلاد زادروز جد بزرگوارشان حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق .

 

 

 

پاورقی: این شعر رو پارسال تو همین روزها گفته بودم ، منتها نمیدونم

شاید من لیاقت ندارم ، یا مصلحت خودشون بود که نیمه کاره بمونه

و این نیمه کاره موندن ، خیلی عذابم میده .

پاورقی 2 : نویسنده عطر یاس  ،

پاورقی 3: دوستان عزیز این وبلاگ توسط دو نفر بروز می شود . خانم

ملک زاده با نام کاربری شمیم یاس و بنده حقیر احمدیان  با نام کاربری

 عطر یاس ،




کلمات کلیدی :

   1   2      >